تنبل خانه

ساخت وبلاگ

داشتيم ميرفتيم عروسي الهام

ده دقيقه به پنج راه افتاديم

به امين ميگم اگه ده ديقه به شيش برسيم خوبه

پدرشوهرم ميگه خداي نكرده زبونم لال شايد روحمون برسه اونجا

تنبل خانه...
ما را در سایت تنبل خانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : daftarcheyekhatere بازدید : 59 تاريخ : شنبه 26 بهمن 1398 ساعت: 21:06

ديشب بله برون محمد عمه بود

مادر شوهر عمه سكين اومده بود..هي ياد ننه ميفتادم

ميرفتم فانحه بخونم،ول ميكردم ميگفتم يه وخ خانواده عروس نگه داره ورد ميخونه

تنبل خانه...
ما را در سایت تنبل خانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : daftarcheyekhatere بازدید : 67 تاريخ : شنبه 26 بهمن 1398 ساعت: 21:06

مادرشوهرم میگه یه مادر بزرگ داشته خیلی به پدربزرگش احترام میذاشته میگفته شوهر خدای کوچک زن روی زمین ه.

بعد خاله زهرا میگفت اون موقع ها پدرم از دور میومد.مادرم میگفت همچون امیری داره از دور میاد.

شوهرم بهم میگفت یاد بگیر

تنبل خانه...
ما را در سایت تنبل خانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : daftarcheyekhatere بازدید : 68 تاريخ : شنبه 26 بهمن 1398 ساعت: 21:06

رزيدنت اطفال ميگه صبح اومدم.ديدم چهارتا نوزاد رو باند داريم.

گفتم يعني  چي؟

ميگه يعني رو باند پرواز.به سمت مرگ

 

تنبل خانه...
ما را در سایت تنبل خانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : daftarcheyekhatere بازدید : 78 تاريخ : شنبه 26 بهمن 1398 ساعت: 21:06

دكتر اسماعيل زاده گفت واسه مريض OHSS نامه بستري بنويس.

سرنسخه درآوردم بنويسم

دعوام كرد

گفت  اين بزرگه.ازون كوچيكا بردار.يه دونه مچاله كه يه جاش يه خط خوردگي هم داشت برداشتم.گفتم رو اين بنويسم؟

خنديد گفت نه دكترجان

تنبل خانه...
ما را در سایت تنبل خانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : daftarcheyekhatere بازدید : 71 تاريخ : شنبه 26 بهمن 1398 ساعت: 21:06

من با دكتر بصي رت كشيك بودم.

مشاوره از بهشتي زنگ زدن كه شكم مريض رو بازكرديم باشك به آپانديسيت،ولي PIDه.اورژانسي بياين

من با هزار استرس رفتم.

حالا ازون موقع هركي ميگه واسه مشاوره زنگ زدن ميپرسم شكم بازه يانه؟

بعد بگه تو اتاق عمل نيست يه نفس راحت ميكشم ميگم چششششم ميرم حتما

تنبل خانه...
ما را در سایت تنبل خانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : daftarcheyekhatere بازدید : 67 تاريخ : شنبه 26 بهمن 1398 ساعت: 21:06

محمدپو ر ميگه دستشويي بودم

اومدم ديدم دكتر قداسمي اومده ليبر

باعصباينت ميگه كجابودي؟

گفتم دست شويي بودم

گفت چرا گوشيتو با خودت نبردي؟

تنبل خانه...
ما را در سایت تنبل خانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : daftarcheyekhatere بازدید : 71 تاريخ : شنبه 26 بهمن 1398 ساعت: 21:06

٦ صبح بود

صداي خروس همسايه مي اومد

٧ صبح امين رفت دم خونشون،پيرزنه درو بازكرد.بهش گفت خروستو ساكت كن

خيلي غصه خوردم

هم بخاطر پيرزنه

هم بخاطرخروسه

كاش برم بهش بگم امين سالي يكبارمياد.غصه نخور.خروستو بذار بخونه

تنبل خانه...
ما را در سایت تنبل خانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : daftarcheyekhatere بازدید : 67 تاريخ : شنبه 26 بهمن 1398 ساعت: 21:06

زنعمو ميگه فرزانه يه عروسك خرس بهش داده كه خروپف ميكنه.گفته خونه شاهرود باشه بچه ها ميان بازي كنن.

بعد ميگه هر وقت دلم واسه حامد تنگ ميشه ميذارمش خرخر كنه

تنبل خانه...
ما را در سایت تنبل خانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : daftarcheyekhatere بازدید : 70 تاريخ : شنبه 26 بهمن 1398 ساعت: 21:06

من و سعيده اومديم سمنان تولد تربچه ها

صبح شده

همه خوابن

بيدلرشدم خوابم نميبره

تنبل خانه...
ما را در سایت تنبل خانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : daftarcheyekhatere بازدید : 76 تاريخ : شنبه 26 بهمن 1398 ساعت: 21:06